صیغۀ چیک تو چیک

خوب نیست که خانواده‌ها همه با هم چیک تو چیک باشند. چیک تو چیک در فرهنگ لغت من یعنی ازدواج خانوادگی. با مثال بخواهم برایتان روشنش کنم می‌شود اینکه مثلاً والدِ بنده با والده، می‌شدند پسر دایی، دختر عمه؛ دایی بزرگه با همسرش، پسرخاله، دخترخاله بودند و دایی کوچیکه، پسر عمه، دختر دایی؛ خاله بزرگه، دختر خاله، پسرخاله؛ خاله کوچیکه، دختر عمه، پسر دایی؛ عمه بزرگه، دختر عمو، پسرعمو و عمه کوچیکه، دخترخاله، پسرخاله؛ عمو اما این وسط قسر در رفت و اولین کسی بود که طلسم این همه چیک تو چیکی را شکست و از غریبه همسر اختیار کرد.

شاید در ذهنِ عزیزتان جرقه‌ای زده شود و یک لحظه مرور کنید که این شکل چیک تو چیک بودن که خوب است، همه شیر تو شیر و قوم وخویش؛ اما باید خدمت‌تان عرض کنم که هیچ چیز مطلقی در این جهان وجود ندارد، یعنی شاید مزایایی داشته باشد، اما در کنارش معایبی هم وجود دارد. یکی از مهمترین معایبش این است که وقتی یک نفر از اینها با اردنگی همسرش را از خانه بیرون بیندازد و بعد هم مثل سگ پشیمان شود ولی به روی خودش نیاورد و تازه شروع کند به فحاشی کردن و خلاصه هر چه پل پشت سرش هست با لگد پایمال کند و از قضا تو با پدر همسرش در رفت و آمد باشی و بعد از این ماجرا دیگر جرأت رفتن به خانۀ پدر همسرش را نداشته باشی و بعد هم که دل را به دریا می‌زنی و می‌روی تا دیداری تازه کنی، همه با تو باد کرده باشند، انگار که تمام آتش‌ها از گور تو بلند می‌شود و بعد هم که خواستی بروی، همسرش بیاید و در گوشت زمزمه کند که «بهش بگو اگه بخوای زنده و مردۀ منو بدی دمِ فحش، تموم مرده‌هاشو تو گور می‌لرزونم!» و ادامه بدهد که «دیگه اصلا دوستش ندارم، می‌فهمی، دوستش ندارم!» و بعد تو هم حرفی برای گفتن نداشته باشی و فقط به زمین خیره شوی و به همین جمله بسنده کنی که «باشه، باهاش حرف می‌زنم که لااقل آدم باشه و فحش نده!» این است معایب چیک تو چیک بودن؛ دقیقا مثل یک زنجیر که یک حلقه‌اش کنده شود، تفکر کنید.

بی ربط نوشت

+ نوشته شده در سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۳۲ توسط مرد صیغه‌ای | حاشیه بزنید
آرامش
۱۴ مهر ۹۴ , ۱۸:۳۶
به ضرس قاطع مخالفم :)))
عشق ممکنه هرجایی اتفاق بیوفته، هر موقعی، تو هرشرایطی، قانون بردار نیس که بگیم فامیلی نه! و  فایمل اگه خوب باشه مسلماً از غریبه بهتره ، به قول یکی چه اشکال؟ :)
+خوبه که خوبه ، پاییز رو عرض میکنم، بهتر هم میشه انشاالله

پاسخ :

مخالفید بانو؟ با چی مخالفید؟ مگه من جبهه گرفتم روبروی ازدواج فامیلی؟ با دقت نمی خونیدا! تفکر نمی کنیدا! نوشتم هر چیزی در این دنیا معایبی داره و مزایایی و مطلق نیست، همین بانوی شهر باران.

و الا با عشق به بعد اعلام موافقت می کنم :)

+ ای کاش بلاگفا خوبِ خوب می شد بانو :(

ف. ن
۱۴ مهر ۹۴ , ۱۸:۵۲
با تمام خوبی هایی که شاید ازدواج فامیلی داشته باشه اما من دوست ندارم...دلم آدمهای جدید میخواد...حتی فکر کنم کلام پیامبر بود که فرمودند با ازدواج در اقوام دیگر دین را گسترش دهید...

پاسخ :

خب این یه مقدار شخصیه، یعنی اینکه فامیلای امروز هم بعضی هاشون دقیقاً مثل غریبه هان، پس میشه باهاشون وصلت کرد :)

اون فرمایش گهربار هم محتواش فراتر از این حرف هاست ولی درسته و اعلام موافقت دارم باهاتون :)

مرضیه
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۰:۰۸
سلام بزرگوار
حقیقتش بنده با ازدواج فامیلی مخالفم.
درسته که صیغه معرفت راحت تر صرف میشه، اما صیغه زیاده دانی و فضولی و حریم شکنی هم به همون نسبت راحت تر صرف میشه.
بماند که مشکل یک زندگی می تونه زنجیره وار به زندگی بقیه هم منتقل شه.

و قطعا نمیشه یه قانون ثابت تعیین کرد و در هر شرایطی مثبت و منفی توامان وجود دارند و بنده صرفا نظر شخصیم رو عرض کردم:-)

پاسخ :

سلام

از اتفاق نظر قابل تأملیه، و صد البته در راستای حرف خود ما، در واقع حول و حوش همون مزایا و معایب :)

شما هنوز بلاگفا هستین؟ اوضاع خوبه؟

شکوه
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۰:۱۷

آقا این بی ربط نوشتهای شما خیلیم بی ربط نیستن انگار

چه خبره مرد صیغه ای

پاسخ :

والّا نمی دونم جریان چیه ولی خب نوع نگرش هم تأثیر داره دیگه :)

حالا ربط این جریان چیه؟

آرامش شمال
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۰:۳۶
از ابتدای متن تا ابتدای سطر دوم، "خانوادگی نقطه" اون چی میگه پس؟
با همش اعلام موافقت کنید وگرنه هیچکاری نمیکنم :)

+کاش! من هردوجا هستم، هنوز اونجاست که بهم ارامش میده ، اینجا حتی نمیشه یه تیکه از متن پست رو کپی و توی باکس نظرات پیست کرد! غربتیه برای خودش

پاسخ :

خب (کشدار) شما صیغۀ دقت رو صرف نکردین دیگه، اون جملۀ اول کلی گفته شد و به مرور جزئیات بیان شد و در آخرای متن باید متوجه می شدید که علت جملۀ اول، محتوای پاراگراف آخر (به کسر خاء) است :)

پس با همان که قبلا بود اعلام موافقت می کنم ؛-)

+ البته شما که خودتون آرامش هستین ولی منم سنگینم اینجا، خالی نمیشم، سعی کردم که محیط رو مثال اونجا کنم بانو، ولی کار از ریشه خرابه، خلاصه درمانده ام، در مانده :(

خانوم خونه
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۱:۳۱
سلام....
آقا چرا اینجا همش قلمبه سلمبه کامنت میزارن ما دلیلش را متوجه نشدیم...
چقدر همه ادبیاتی حرف میزنن...بدجور رو همه تاثیر گذاشتیدا (شوخی )
البته تاثیر خوبی هم هست...
منم کاملا با شما موافقم...
توو این حلقه ممکنه یه سری از اتفاقا هم بیافته که اصلا نباید گفته می شد و 
همدیگه رو لو دادند و یه جورایی رازنگه داری نکردند...
بنده با اینکه مخالفم ازدواجم فامیلی اونم از نوع دورش بوده...
آقای خونه میشه پسر ِ پسرعمه ای مامانم...
هر چند بنده اعتراف میکنم آقای خونه رو هیچوقت ندیده بودم تا اینکه تشریف آوردند خواستگاری...
آخه من اهل رفت و امد با فامیل دور نیستم...مثلا با پسرعمه ی مامانم...
که دیگه الان شده پدرشوهرم...
کلا دهانم که باز بشه خاطرات و حرفها و سوال ها همینجوری میریزه بیرون...
البته همه خوبن...یه موقع فکر بد نکنید...
هر چند یقین دارم که شما اصلا در مورد کسی فکر بد نمی کنید ^-^
آخه از سبک نوشتنتون یه جورایی شناختمتون...
یا تصورتون کردم...

پاسخ :

سلام

قلمبه سلمبه؟! مثال بزنید لطفا :)

بفرمایید اینم شاهد برای ازدواج فامیلی ای که اصلا همدیگه رو ندیده بودند.

از کجا به این یقین رسیدین که من فکر بد نمی کنم؟ :)

کنجکاو شدم ببینم چی از نوشته ها برداشت کردین.

خانوم خونه
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۱:۵۲
مثلا : به ضرس قاطع مخالفم . . . 
خب (کشدار) شما صیغۀ دقت رو صرف نکردین دیگه، اون جملۀ اول کلی گفته شد و به مرور جزئیات بیان شد و در آخرای متن باید متوجه می شدید که علت جملۀ اول، محتوای پاراگراف آخر (به کسر خاء) است :)
 بد نیستا...کلا من از جمله ادبیاتی بیشترم خوشم میاد...
یه جوری خاصیه...
یعنی فکر بد میکنید؟؟؟؟استغفرالله . . .آقا چرا اینجا شکلک خنده نداره (خنده در حد غش)
کلا از طرز نوشتننتون . . . اونجوری که از خودتون گفتید اخه همه رو گفتید چه خوب و چه بد رو طوری توضیح دادین که معلومه ادم صادقی هستید . . .
اینکه هر کسی میاد چیزی میگه و با خونسردی و با اعتماد به نفس و خیلی آروم جوابشونو می دید دلیل بر فهمیده بودن و ادبتونه...
کلا معلومه خوبین دیگه...
اگه خدایی نکرده با چیزایی که نوشتم لوس شده باشید مجبورم دیگه نیام اخه از لوس بازی خوشم نمیاد (خنده)
آخه لوس بازی کار سوسولاست...
آقا من فکر کنم شا الان با خودت میگی من یه بچه کلاس هشتمی هستم با این نوشته هام

پاسخ :

ضرس قاطع ادبیاتیه؟ خبِ کشدار؟ نمی دونم والا :)

اونوقت اینا غیر ادبیاتیش چطوریه؟

متأسفانه اینجا خودمون هم باید زحمت شکلکشو بکشیم :)

خواهش می کنم، لطف دارین، من اهل لوس بازی نیستم، فقط دوست دارم ببینم مخاطب چی برداشت می کنه، تا بدونم چطور تأثیر گذاشتم، همین.

خوشبخت هستید خدا را شکر، خوشبخت بمانید! :)

خانوم خونه
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۲:۰۱
ممنونم . . . 
منظورم جمله بندی و ... بود خیلی کتابی و قشنگ مینویسین
برم تا دعوام نکردید
شب خوبی داشته باشید...

پاسخ :

[شکلک خنده] و بعد :) لطف و محبت دارین شما ؛)

شب و روزتون خوش!

شکوه
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۲:۲۳

به متن که نه ولی به حال و هوای خودتونو انگار مضمون این بی ربط نوشتا ربطی داره آخه همشون یه مخاطبی داره

نه؟ خبریه؟

پاسخ :

نه (کشدار!) خبری نیس! :)
آرامش شمال
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۳:۱۲
عه اینجوریه؟
دیکتاتور نرم "به فتح نون" :)
+خبِ کشدار دیگه چه صیغه ایه؟ صیغه ی تکیه کلام ؟
+اینجوری نگید ،بهتون پیشنهاد داده بودم که مثل من یه نسخه از هر پست رو اینجا و یکی رو هم اونجا آپ کنید که در صورت ترکیدن هرکدوم اونیکی باشه، من اینجا رو فقط برای روز مبادا دارمش هنوز هم پابند همون دهات بلاگفام :)

پاسخ :

:-)

+ خبِ کشدار یعنی اینکه خب رو باید کشدار بخونید :)

+ نمی دونم والّا، شاید تصمیم گرفتم که برگردم، شاید...

گیسو
۱۴ مهر ۹۴ , ۲۳:۵۸
تا به این اندازه ازدواج فامیلى رو من اولین بار از زبون شماشنیدم...
من سراین ازدواج فامیلى چه بحث هایى ک نکردم...برعکس بقیه خونواده من خیلى موافق این قضیه م..به نظرم اینکه شناخت نسبتاخوبى از طرف مقابل داشته باشیم خیلى عالیه..هرچند به این شناخت خیلى هم نمیشه اعتماد کرد...دیدم ادمایى رو که دوشخصیت کاملا متفاوت دارن در جمع دوستاوخونواده...
+حالا باهاش حرف زدین یانه؟

پاسخ :

بله، بعضی از خانواده ها انقدر با هم صمیمی نیستند که مثلا بگن نه ما مثل خواهر و برادر شدیم دیگه و ازدواج برای ما مفهومی نداره، به همین دلیل ازدواج های خانوادگی و فامیلی توشون صورت می گیره.

به نظر من هم بهتره، البته تو این زمینه هم متأسفانه طلاق زیاد هست.

+ بله، ولی فایده نداره و انکار کرد که فحش داده :)

مرضیه
۱۵ مهر ۹۴ , ۱۳:۰۶
بله
هنوز بلاگفا هستم.
فقط هر دفعه که آدرس سایت رو میزنم، منتظرم با پیغام های عجیب و غریب و تاسف بلاگفا روبرو بشم;-)
بلاگفا مثل بیماری ست که در سراشیبی مرگ قرار گرفته:-))

پاسخ :

خدا شفاش بده! :)
خانوم خونه
۱۵ مهر ۹۴ , ۱۹:۰۵
اومدم یه سلامی عزض کنم که دیدم پست جدید گذاشتید...
خوبید؟
روزگار بر وفق مرادتون هست؟
تفاوت سنی خیلی مهمه... ولی در حد چند ماه رو به نطر من میشه نادیده گرفت...
حرفاتون رو قبول دارم همیشه زن باید سنش کمتر از مرد باشه اگه بیشتر باشه که مشکل پشت مشکل...
چون توو فامیل نزدیک داریم از این نوع که زن 4 سال از مرد بزرگتره و مدیریت زندگی دست زن ِ 
شرایط خوبی اصلا ندارن  . . . 

پاسخ :

شما خیلی لطف می کنین :) سلام

شکر خدا خوبم و امیدوارم که شما و آقای خونه هم خوب باشید!

درسته، در حد چند ماه رو بنده هم مشکلی نمی بینم، اما بازم انگار یه حسی به پسر دست میده :)

hasti
۱۵ مهر ۹۴ , ۱۹:۳۱
درحد چند ماه یا یکسال مشکلی نداره.فقط به نظر میرسه خودتون خیلی این مساله براتون مهمه و یجورایی این مساله رابزرگش کردید.اگر اینقدر حساسید خوب نیس
گلشن
۱۵ مهر ۹۴ , ۱۹:۵۴
بگذارید من یه چیزی بگم اصولا زندگی با مردهای ایرانی و ازدواج با اونا از مردای همه عالم سخت تره! باس همش تو تکاپو باشی تا از این موجودات سر باشی.ینی ۸۰درصد اینطوره که باس پسره همش حس کنه همسری داره که ازش سره تا بشینه سر جاش ! برابر باشین حاشیه ریسکش بالاس چه برسه چند ماه ازش بزرگتر باشین ینی حتی چند ماه! به شوخی و به جدی به روتون میاره !
من خودم صورتم بیبی فیسه ینی نزدیکه چند سال دیگه ۳۰ سالم بشه اما ملت فکر میکنن دبیرستانی ام اما و اما! اوایل که سنم کمتر بود میگفتم با یکی میرم که ۱۰ سال از خودم بزرگتر باشه اما الان اگه طرف ۱۰ سال از من بزرگتر باشه دیگه رو به افوله.... الان تو این موقعیت میگم هم سن خودم باشه مگه اینکه کلا ادم قبراقی باشه
این از من
ضمنا انقدر ادم بی جنبه ای هستم که اصلا یادم نمیره که زن داداشم چند ماه بزرگتره از داداشم.یکی نی بگه ۱۰ سالم بزرگتر بود از سر داداش تو زیاد بود اما چه کنم که کرم خواهرشوهریم نمیذاره این مسئله رو فراموش کنم یه دلیلشم اینه که زن داداشم از من سرتره حسودیم میشه اما خداییش همیشه کرمهامو تو دلم ریختم
گفتم حداقل صادق باشم
گلشن
۱۵ مهر ۹۴ , ۲۰:۵۷
خیلی از اهنگ تعجب کردم! بهتون نمیاد واقعا گوش میدین از اینا؟

پاسخ :

نه، زیاد اهل موسیقی نیستم، منتها چون اخشابی بود دوست داشتم :)
جویا ...
۱۵ مهر ۹۴ , ۲۲:۱۵
بی ربط:
نمیدونم این وبلاگ رو دیدید یا نه!
من مدتهاست دنبالش میکنم
اگر ندیدیش جالبه، ببینید
http://einlam.blog.ir

پاسخ :

چشم، ممنونم.
جویا ...
۱۵ مهر ۹۴ , ۲۲:۲۶
راستی مرد صیغه ای!
تو قالب وبلاگتون، جای اون مرد صیغه ای اصلا جالب نیس
یه کم جا به جاش کنید بره تو اسمون خیابون!

پاسخ :

چشم، اصن برش میدارم :)
خانوم خونه
۱۵ مهر ۹۴ , ۲۳:۵۰
 شب خوبی داشته باشید آقای صادق . . . 
خب خیلی صادقید منم دلم خواست بگم آقای صادق ^ - ^

پاسخ :

باز از اون حرفا بودا :)

شب و روز شما و آقای خونه هم خوش! ؛-)

خانوم خونه
۱۵ مهر ۹۴ , ۲۳:۵۷
خیلی دلتون هم بخواد . . . حالا که اینجوری شد ازین به بعد من بهتون میگم 
آقای صادق . . . حرفی دارید؟معلومه که نداری ^-^
ممنونم . . .

پاسخ :

خواهش می کنم :)
جویا ...
۱۶ مهر ۹۴ , ۱۰:۲۱
سلام مرد صیغه ای!
عاااالی شد
دست شما درد نکنه

پاسخ :

سلام

خواهش می کنم، کاری نکردم که ؛)

خانوم خونه
۱۶ مهر ۹۴ , ۱۵:۴۴
سلام آقای صادق ....
فقط اومدم یه سلامی عزض کنم...که هیچوقت این صیغه ای فراموشی نیاد^-^

پاسخ :

سلام ؛)

زنده باشین و سلامت!

ر
۱۶ مهر ۹۴ , ۲۱:۱۶
مرسی بابت وقت و نت و برق و ... که گذاشتید ....

خدا رو شکر بابت نظر خوبتون :)) 

میبخشید اما چون تو زندگی قبلیم بارها بهم خیانت شده بود برا همین این مطلب منو به فکر برده بود و نیاز به همفکری داشم که مزاحم شما شدم .

پاسخ :

خواهش می کنم.

آدم اگه بیمار نباشه، و حالت نرمال داشته باشه، مثل آدم های پاک زندگی می کنه.

خوشبختی شما آرزوی منه! :)

گلشن
۱۶ مهر ۹۴ , ۲۲:۲۱
چرا نیستی برادرجان؟ من الان میخوام بخوابم اما پستی در کار نیست! کم کاری نکنین خواهشا

پاسخ :

هستم خواهر؛ شما راحت برید استراحت بکنید و ایشالا که خوابای خوب بینید و مطمئن باشید هر موقع چیز به درد بخوری داشتم، تنها خوری نخواهم کرد و حتما با شما شریک میشم :)

من
۱۷ مهر ۹۴ , ۰۰:۳۳
سلام آقای م.
حال شما؟ احوال شما؟
میگم این واژه "چیک تو چیک" بودن رو تا به حال نشنیده بودم ها! همیشه نوشته و شنیده و گفته بودم: "جیک تو جیک". هر چقدر هم که در فرهنگ معین و دهخدا (البته نسخه آنلاینش که دوستش ندارم) به تحقیق و تفحص پرداختم، این واژه رو پیدا نکردم...که ببینم "چیک تو چیک" است، یا "جیک تو جیک"...
و الآن شده برام مساله که الآن من با موردی که پیدا شده: "جیک تو جیک" شدم یا "چیک تو چیک"! بگذریم.
اتفاقا خانواده مادری من هم همین جوری رسم دارند تو خودشون وصلت می کنند، و انقدر شاخ و برگ شجره شون تو هم گره خورده که ترجیح می دم هیچ وقت در مورد نسبت های فامیلشون با هم دیگه فکر نکنم. ولی می دونم همین الانش که از هر 5 تا ازدواجشون، 3 تاش فامیلیه، تعداد افراد فامیل مادریم به بیش از 700 نفر می رسه!:|
من که اینجوری زیاد دوست ندارم، اصلا مهمترینش اینه میگن اگه دو تا نژاد با هم دیگه ترکیب بشند بچه های بهتری متولد می شند که با ازدواج فامیلی این اتفاق نمیفته و در ضمن امکان انتقال ژن های مریض و بیمار هم بالا میره.
بعدیش همین مورد قهر و آشتی و ناسزاست...آدم خیلی باید محتاطانه رفتار کنه.
و بعد از اون هم برای من یکی که اصلا جالب نیست وقتی میرم مهمانی منزلشون همه تحت نظرم داشته باشند برای شازدشون!

پاسخ :

سلام

خدا را شکر در سلامتی کاملم و امیدوارم که شما هم سلامت باشین.

حالا جیک تو جیک یا چیک تو چیک، این ها فقط لفظن، مهم اون معناست که ازش برداشت میشه :)

نکات خوبی رو مطرح کردین.

من
۱۷ مهر ۹۴ , ۰۰:۵۰
در مورد سن ازدواج، به نظر من بهتره خانم از آقا کوچکتر باشند، حالا چند سالش بستگی به شرایط طرفین داره. این مساله سن شاید برای خیلی از آقایون جا افتاده باشه، اما اگه  برای خانوادشون جا نیفتاده باشه مکافاته!:|
من
۱۷ مهر ۹۴ , ۰۰:۵۱
من عاشق بلاگ آی آرم:)

پاسخ :

از چه لحاظ؟
من
۱۷ مهر ۹۴ , ۱۱:۱۲

سلام، سپاسگزارم، ان شاالله همیشه ایام به کامتان باشه.

به عنوان یک مخاطب نه وبلاگ نویس، عاشق بلاگ دات آی آرم،چون:

 *مثل بلاگفا بازدید کننده رو "خون به جگر" نمیکنه تا وبلاگ بارگذاری شه.:)

*شکل قسمت نظراتش قشنگ تره (من کلا چیزی که مرتب تر به نظر برسه رو بیشتر می پسندم)

*و تازه میشه نظر رو راست چین، چپ چین ، یا اینکه قسمتهایی از اون رو بلد و ایتالیک و .... کرد. :)

این رمز دهی پایین صفحه هم که حرف نداره. البته در درجه اول محتوای وبلاگ ملاکه.:D

پاسخ :

سلام

جمعۀ عالیِ شما متعالی!

اهوم، کاملاً درست ؛-)

خانوم خونه
۱۷ مهر ۹۴ , ۲۰:۵۳
سلام علیکم...من باز تشریف آوردم...^-^
امیدوارم هفته ای خوبی رو آغاز کنید که پر از ماجراهای شاد باشه واستون

پاسخ :

علیک سلام

خوش بیامدین :)

امیدوارم شما هم در کنار آقای خونه شاد و خرم و خوشبخت و سلامت باشین!

آرامش شمال
۱۹ مهر ۹۴ , ۱۶:۲۴
 کجایین پس رفیق؟

پاسخ :

همین حوالی، گوشه ای از این کرۀ خاکی، مشغول زندگی بانوی شهر باران :)
درباره من
صیغه یعنـی نـوع، هیئت، اصل، شکل و در کل ریخت هـر چیزی را می‌گویند. کلهـــم اجمعیـــن ریخت هــر چیــزی را بررسـی مـی‌کنیم. اینـجا را آرام بخـوان؛ اگر می‌خواهی تمرین تندخوانـی کنـی، روزنامه بخوان نه وبلاگ!
صیغه‌های خواندنی
قدرت گرفته از بیان