صیغۀ حاضری

چند روز پیش ظهر، غذا حاضری داشتیم، خانۀ دایی بزرگ‌مان. از همان حاضری‌هایی که باد می‌زنند. از همان حاضری‌هایی که قدیم، شب جمعه به شب جمعه که همه جمع می‌شدند خانۀ آقابزرگ‌شان، می‌خوردند. از همان حاضری‌هایی که قدیم‌ترها عید به عید می‌خوردند و امروز دیگر الحمدلله به وفور یافت می‌شود. زن دایی بزرگ‌مان که اخیراً وارد جمع خانواده شدند، هر موقع مهمانی وارد منزل‌شان می‌شود، بساطش را راه می‌اندازد، هر که می‌خواهد باشد، و بعد که بهش می‌گویی که هر روز حاضری؟ پس یک مرتبه غذایی درست کنید که دست پخت جنابتان را مزه‌مزه کنیم، کش و تابی (به کسر کاف) به خودش می‌دهد و می‌گوید که «این از همش راحت‌تره!» ولی چو افتاده که دست پختش خوب نیست. بعضی از مردها هم که روی این قضیه حساس!

بعد همیشه هم شاخ توی جیب منِ صیغه‌ای می‌کند که تو خوب درست می‌کنی و بعد هم با هزار عذرخواهی که «وا، ببخشید، حالا یه امروز شما اومدین اینجا، تازه خودتون هم باید ناهارو باد بزنین، ببخشین!» من را به سمت منقل روانه می‌کند.

چند روز پیش که داشتم باد می‌زدم حاضریِ دایی را، صدای والده را از داخل اتاق می‌شنیدم که می‌گفت: «چند سالشون هست؟... سوادشون؟... جدی؟... آخه کبری خانم می گفت که درس خوندس!... حالا باید صحبت کنیم...» خندیدم و یک عدد جوجۀ داغ از سیخ کشیدم بیرون و جایتان خالی گذاشتم در فم(به فتح فاء).

والده یک مقدار گوش‌شان سنگین است، یعنی از همان ابتدا این‌طور بود، به همین خاطر همیشه با تلفن که صحبت می‌کنند، آن طرف خط را هم به کیش خود می‌پندارند و مدام داد می‌زنند. بعد وقتی به او گفتم که باز کیس جدید پیدا کردی؟ خندید و با طعنه گفت: «ببین چطور این چیزارو خوب می‌شنویا!» بنده خدا نمی‌دانست از بس داد می‌زند، تمام همسایه‌ها فهمیدند کیسی که پیدا کرده دیپلمه است.

علی‌ای‌حال باز امروز کل خانه شده بود صدای والده؛ بعد که حرفاش تمام شد، پرسیدم: «باز دوباره کیسِ جدید؟» و او هم باز گفت: «این چیزارو تو خوب می‌شنوی! سرت به کارته یا گوشِت به منه؟!»

یواشکی صداشو ضبط کردم که شاید... شاید بگذارم که شما هم بشنوید، شاید!

+ نوشته شده در سه شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۲۱ توسط مرد صیغه‌ای | حاشیه بزنید
ف. ن
۰۷ مهر ۹۴ , ۲۱:۰۹
این حاضری ها دیگه مثل قدیم مزه ندارند...دیگه ذوق زده نمیشی از فهمیدن اینکه امشب کباب داریم...واقعاً تکرار مزه ی اصلی رو از بین میبره...
صدا ضبط کردن...یکبار صدای چند نفر رو ضبط کردم یواشکی...دو رو بودن...جلوی ما یکجور و پشت سرمون جور دیگری...و بین ما و بعضی های دیگه هیزم آتش میشدند...ضبط کردم تا یک روزی اگه قرار بود دوباره هیزم بشن و آتش شعله ورتری به پا کنند نشان همه بدم و به بازیِ کثیفشون خاتمه بدم...این ضبط های یواشکی همیشه هم بد نیستند...

پاسخ :

پاراگراف اول برای همین بود! بله، خیلی چیزا از بس تکرار شدن دیگه خصوصیت قبلی رو ندارن و یا لااقل برای ما به اون سبک نیستن.

درسته، اما فقط حول و حوش خودمون کارسازن، البته کفایت می کنه :)

هلیا
۰۷ مهر ۹۴ , ۲۱:۱۰
سلام
پسر بودن چه خوبه.
من اگه پسر بودم هر روز میرفتم خواستگاری خخخخخخخخ
امیدوارم این بار کیس جدید مورد پسند واقع بشه.

پاسخ :

سلام

هر روز که نمیشه، تا بیاد یکی پیدا بشه و وعده کنین و برنامه بریزین و هوووووو، خیلی طول می کشه :)

فکر نمی کنم، هر روز از این تلفن ها هست ؛)

هلیا
۰۷ مهر ۹۴ , ۲۲:۳۰
چقد سفر میرید
خوش به حالتون .
خوش بگذر سوغاتی یادتون نره .هه هه

پاسخ :

من برای 20 تا به بالا اسم سفر رو گذاشتم. حتی یک گشت و گذار کوچولو رو هم بهش میگم سفر، از بس گوشۀ خونه خفت کردیم :)
آرامش شمال
۰۷ مهر ۹۴ , ۲۲:۴۹
طرفهای شما کباب حاضری محسوب میشه؟ چه باکلاس و مایه دارین شما :))))

+دور از جونتون دور از جونتون من بهش میگم کوفت! بوش میپیچه 40 تا خونه اونور تر و ادم عذاب وجدان میگیره از خوردنش، کوفتم میشه مگه تو جنگلی جایی! خونواده مام که کبابی و به قول برادر بزرگترم که مثل شما همیشه پای منقله (برای پختن کباب) ما گوشتخواریم!!!     :/
+صدای مادر رو نگه دارین، حتی اگر برای ما نذاشتینش :)

پاسخ :

طرفای من و شما نداره که، این لغت شد بین الملل ایران// مایه دار؟ عجب! دیگه تو خونۀ فقیر فقرا هم هست خدا را شکر :)

+ فکر کنم پر بیراه نگذاشتین. منم یه روز که والده منزل نبود و خودم هم دو، سه روزی بود که چیز درست درمونی نخورده بودم، همسایۀ طبقۀ پایینی بساطش رو راه انداخته بود، دقیقا زیر پنجرۀ اتاق من، خب، خودتون تصورش کنید :)

+ ؛)

گلنار
۰۷ مهر ۹۴ , ۲۲:۵۹
... :)

پاسخ :

:-)
اکسیر عشق
۰۷ مهر ۹۴ , ۲۳:۱۳

سلام بر جناب صیغه ای..
بله کباب که خعلی خوشمزه هست اما نه حاضریش؛ راستشو بگم تا بحال 

کباب حاضری نخوردم ب جز یکبار که یا گشنگی فشار آورده بود

و خعلی خوشمزه بود یا اینکه واقعا خوشمزه بود... حالا بیایید یه نمونه کباب 

خوشمزه مامان پز یادتون بدم که مزه ش از دهنتون بیرون نره
اما زندایی شما فکر میکنم از یه نظر شبیه مادر بنده س، اونم اینکه خدا نکنه تو 

آشپزی به کشفیات جدید برسه اونوقت اونقدر از اون کشفیاتش به خوردت 

میده تا رسما شبیه ش بشی و تا وقتی صیغه ی غلط کردم براش صرف نکنی ول کنت نیست یکی از کشفیاتش هم همین 

غذای حاضری از نوع خونگیشه البته ما دیگه عادت کردیم و از حق نگذریم دستپختشم خعلی خوشمزه س هاااا
با نظر هلیا جان موافقم.... خدا میدونسته ما رو پسر نیافریده، ملت زا-ب-را میکردیم خووو (درست نوشتم عایا؟)

پاسخ :

سلام

یعنی تا حالا به جز یکبار کبابِ روی منقل نخوردین؟ عجیبه! =)

البته ایشون طبق اخبار مؤثق آشپزیشون زیاد جالب نیست؛ نه اینکه کار بخواد به صیغۀ غلط کردم برسه :)

درست نوشتین ؛)

صفا
۰۷ مهر ۹۴ , ۲۳:۳۱
من تو دومین جلسه خواستگاری صدای همسری رو ضبط کردم.حدودا یک ساعت ونیم طول کشید. وقتی عقد کردیم یه روز یه حرفی زد که برخلاف حرفای اون موقع بود. در یک حرکت اکروباتیک صداشو براش پخش کردم و خلاف حرفشو ثابت کردم.

طفلی مونده بود کی و چطوری این کارو کردم.خخخخ
در کل روش خوبیه، جدای از مچ گرفتن خاطره بازی خوبیه برای بعدهااا...

راستی، خوش بحالتون، چقدر سفر میرین؟!!

پاسخ :

خوب کاری کردین، اصلا درستش هم همینه :)

برای من که همیشه خفت شدم گوشۀ اتاق، 20 کیلومتر به بالا سفره، خب بعضی جاها دسترسی به نت نیست و مجبورم که برای کارای خودمم شده زود برگردم.

گلشن
۰۸ مهر ۹۴ , ۰۰:۱۹
صدای مامان دوست داشتنی.......سایه شان مستدام قدرشون رو بدونید

پاسخ :

عزت حضرتعالی زیاد! :)
گیسو
۰۸ مهر ۹۴ , ۰۲:۲۳
عجب صیغه ى خوشمزه اى...البته زمانى خوشمزست که حاصل گوسفند بى نوا باشه,نه این مرغاى طفلکى
خواهشا بذارید ما هم بشنویم....

پاسخ :

هر دوتا آفریده شدند واسه موجود دو پا، چه فرقی می کنه؟ :)

تا ببینیم...

مرضیه
۰۸ مهر ۹۴ , ۱۰:۱۳
حاضری ها نوش جان:-)

در مورد کیس جدید خیر باشد ان شاء الله.
خیر با دل شاد و آرامش

پاسخ :

رزق و روزیِ شما! :-)

ما دیگه عادت کردیم... مطمئناً خیره ؛)

جویا ...
۰۸ مهر ۹۴ , ۲۰:۰۷
کجایی مرد صیغه ای؟

پاسخ :

همین اطراف، تقریبا 110 تا رفتم و 110 تا برگشتم :)
عترت
۰۹ مهر ۹۴ , ۰۱:۲۳
سلام
قدر مامانو باید خیلی دونست

یاعلی(علیه السلام)

پاسخ :

سلام

نه فقط والده، بلکه والد هم... این دو تا رو نمیشه هیچ سبکی زحماتشون رو جبران کرد.

یا علی مدد

سها
۰۹ مهر ۹۴ , ۰۱:۳۱
سلام.
پس اون خانومه چی شد؟که باهاش رفتین سینما و استاد بو د و...

پاسخ :

سلام

خوش اومدین :)

مراجعه کنین به اینجا

........
۰۹ مهر ۹۴ , ۱۳:۵۲

سلام

امکانش هست آدرس ایمیلتان را بفرمایید ؟ جهت ارسال ایمیلی...

سپاس

پاسخ :

سلام

خواهش می کنم؛ به کجا بفرستم آدرس رو؟

........
۰۹ مهر ۹۴ , ۱۵:۲۶

سلام

پاسخ :

سلام
درباره من
صیغه یعنـی نـوع، هیئت، اصل، شکل و در کل ریخت هـر چیزی را می‌گویند. کلهـــم اجمعیـــن ریخت هــر چیــزی را بررسـی مـی‌کنیم. اینـجا را آرام بخـوان؛ اگر می‌خواهی تمرین تندخوانـی کنـی، روزنامه بخوان نه وبلاگ!
صیغه‌های خواندنی
قدرت گرفته از بیان